خدای آسمانهاوزمین می داند که هیچ کس چون توعشق رانسروده است ، اگرچه خودعاشق ترین بوده است .
هیچ کس چون توعشق رابه خط سرخ ننوشته است ، چه برریگهای داغ کربلا ، چه برموجهای سردفرات ، چه برسمهای بی رحم اسبان ، چه برنیزه های غافل دشمنان ، چه برپردهای سپیدبهشت .
هیچ کس چون توتشنه نبوده است ،نه آب راکه عشق راکه خدارا.
هیچ کس چون توتنها نمانده است ،عاشق وتنها ،محبوب وتنها ،معصوم وتنها،مظلوم وتنها .
خدای آسمانهاوزمین می داندوهمه فرشتگانی که هرروز واژه کوچک عشق راتلفظ می کنند، می دانندکه توازعشق بزرگتری واگرتونبودی ، خداعشق رانمی آفریدوانسان پشت تارهای عنکبوت گمنام می ماند .
وقتی ازکوچه های تازه باران برمی گردم ازخودمی پرسم درآن ظهرتشنه چراکسی عصایی ازابربه تونداد؟
چراکسانی که برای لبهایت نامه نوشته بودند ، رودهارازندانی کردند؟بعدازتوچگونه آب رادوست داشته باشم وگرمای خورشید راستایش کنم ؟
سوگندبه اندوه بلندخواهرت ، بعدازتوعمراشکهایم ازعمرفرات طولانی ترخواهدبود
نبرد آریوبرزن درست 90 سال پس از ایستادگی لئونیداس یکم در برابر ارتش خشایارشاه در جنگ ترموپیل رخ داد که آن هم در ماه اوت بود و از این نظر این دو واقعه ی تاریخی بسیار همانند یکدیگرند. اما تفاوت میان مقاومت لئونیداس و ایستادگی آریوبرزن در این است؛ که یونانیان در ترموپیل، در محل بر زمین افتادن لئونیداس، یک پارک و بنای یاد بود ساخته و مجسمه او را برپا داشته اند و واپسین سخنانش را بر سنگ حک کرده اند تا از او سپاسگزاری شده باشد، ولی از آریوبرزن جز چند سطر ترجمه از منابع دیگران اثری در دست نیست.
با نگاهی به درآمدهای گردشگری کشور یونان دیده می شود که بازدید از بنای یاد بود و گرفتن عکس در کنار مجسمه لئونیداس برای یونان هر ساله میلیون ها دلار درآمد گردشگری به همراه دارد. همه گردشگران ترموپیل این آخرین پیام لئونیداس را با خود به کشورهایشان می برند که: "ای رهگذر، به مردم لاکونی اسپارت بگو که ما در اینجا به خون خفته ایم تا وفاداریمان را به قوانین میهن ثابت کرده باشیم."( قانون اسپارت عقب نشینی سرباز را اجازه نمی داد). ولی در سالروز ایستادگی سردار ایرانی آریوبرزن که در12اوت برابر با 21 مرداد از میهنش دفاع کرد، برنامه ویژه ای اجرا نمی شود.
نبردگاه آریوبرزن و اسکندر را در چند جای گوناگون حدس زده اند،به نظر می آید نبردگاه جایی در استان کهگیلویه و بویراحمد کنونی یا باختر استان فارس و یا بنا بر برخی روایت ها اطراف شهر ارجان یا آریاگان (بهبهان کنونی) باشد. به هر روی ناآشنایی اسکندر با منطقه به سود پارسیان بود ولی یک چوپان که تاریخنگاران نامش را لیبانی نوشتهاند راه گذر از کوهستان را به مقدونیان نشان میدهد و اسکندر می تواند آریوبرزن و یارانش را به دام اندازد. (گفته می شود اسکندر پس از پایان جنگ آن اسیر را به خاطر خیانت می کشد). آریوبرزن با 40سوار و 5000 پیاده خود را بیپروا به سپاه مقدونی زد و شمار بسیاری از یونانیان را کشت و خود نیز تلفات بسیاری داد، ولی موفّق گردید از محاصره? سپاه مقدونی بگریزد.
چون از محاصره بیرون آمد خواست تا به کمک پایتخت بشتابد و آن را پیش از رسیدن سپاه مقدونی اشغال کند. اما لشگر اسکندر که از راه جلگه به پارس رفته بودند، مانع او شدند. در این هنگام وی به مخاطره? سختی افتاد، ولی راضی نشد تسلیم گردد. گفته می شود ایستادگی آریوبرزن یکی از چند ایستادگی انگشت شمار در برابر سپاه اسکندر بوده است.
بر پایه یادداشتهای روزانه کالیستنس مورخ رسمی اسکندر، 12اوت سال 330 پیش از میلاد، نیروهای اسکندر مقدونی در پیشروی به سوی پرسپولیس پایتخت آن زمان ایران، در یک منطقه کوهستانی صعب العبور (دربند پارس، تکاب در کهگیلویه) با یک هنگ ارتش ایران (1000 تا 1200نفر) به فرماندهی آریو برزن رو به رو شد و از پیشروی باز ایستاد. این هنگ چندین روز مانع ادامه پیشروی ارتش ده ها هزار نفری اسکندر شده بود که مصر، بابل و شوش را پیشتر گرفته بود و در سه جنگ، داریوش سوم را شکست و فراری داده بود. سرانجام این هنگ با محاصره کوهها و حمله به افراد آن از ارتفاعات بالاتر از پای درآمد و فرمانده سرسخت آن نیز برخاک افتاد.
مورخ دربار اسکندر نوشته است که اگر چنین مقاومتی در نبرد گوگمل در (کردستان کنونی عراق) در برابر ما صورت گرفته بود، شکست مان قطعی بود. در گوگمل با خروج غیر منتظره داریوش سوم از صحنه، واحدهای ارتش ایران نیز که در حال پیروز شدن بر ما بودند؛ در پی او دست به عقب نشینی زدند و ما پیروز شدیم. داریوش سوم در جهت شمال شرقی ایران فرار کرده بود و آریو برزن در ارتفاعات جنوب ایران و در مسیر پرسپولیس به ایستادگی ادامه می داد.
نبرد سپاه آریوبرزن شگفت آور بود. آریوبرزن با شمار اندکی سوار و پیاده خود را به سپاه عظیم دشمن زد. گروهی بسیار از آنان را به خاک افکند و با اینکه بسیاری از سربازان خود را از دست داد، توانست حلقه ی سپاه دشمن را بشکافد. او می خواست زودتر از یونانیان خود را به تخت جمشید برساند تا بتواند از آن دفاع کند. در این هنگام آن قسمت از سپاه اسکندر که در جلگه مانده بود، راه را بر او گرفت. لازم به یادآوری است که یوتاب (به معنی درخشنده و بیمانند) خواهر آریو برزن نیز فرماندهی بخشی از سپاهیان برادر را برعهده داشت و در کوه ها راه را بر اسکندر بست . یوتاب همراه برادر به مقابله با سپاه اسکندر رفتند و به خاطر نبود نیروی کافی همگی به دست سپاه اسکندر کشته شدند
دسته اول ؛ آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم نیستند ها مبتنی به فیزیک است . تنها با لمس ابعاد جسمانی آن هاست که قابل فهم می شوند . بنابر این اینان تنها هویت جسمی دارند
دسته دوم ؛ آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هم نیستند
مردگان متحرکی در جهان ، خود فروختگانی که هویت شان را به ازای چیزی فانی وا گذاشته اند . بی شخصیت اند و بی اعتبار .هرگز به چشم نمی آیند . مرده و زنده شان یکی است
دسته سوم ؛ آنانی که وقتی هستند هستند ، وقتی که نیستند هم هستند
آدم های معتبر و با شخصیت . کسانی که در بودنشان سرشار از حضورند و در نبودشان هم تاثیرشان را می گذارند.کسانی که همواره به خاطر ما می مانند . دوستشان داریم و برایشان ارزش قائلیم
دسته چهارم ؛ آنانی که وقتی هستند نیستند ، وقتی که نیستند هستند
شگفت انگیز ترین آدم ها در زمان بودشان چنان قدرتمند و باشکوه اند که ما نمی توانیم حضورشان را در یابیم ، اما وقتی که از پیش ما می روند نرم نرم آهسته آهسنه درک می کنیم . باز می شناسیم . می فهمیم که آنان چه بودند چه می گفتند و چه می خواستند. ما همیشه عاشق این آدم ها هستیم ، هزار حرف داریم برایشان ؛ اما وقتی در برابرشان قرار می گیریم قفل بر زبانمان می زنند ، اختیار از ما سلب می شود سکوت می کنیم و غرق در حضور آنان مست می شویم و درست زمانی که می روند یادمان می آید که چه حرف ها داشتیم و نگفتیم . شاید تعداد این ها در زندگی هر کدام از ما به تعداد انگشتان دست هم نرسد
این ناحیه درروزگاران باستان وجودداشت ومرکزحکومت آن ابزقباد،قبادفره وارگان نام داشت .مقدسی دروصف آن می نویسد:ارجان ولایتی است بس مهم ،دشتی وکوهستانی ودرایی پرازدرختان نخل وانجیروزیتون ،نعمت های آن فراوان است .یاقوت حموی درباره ارجان(بهبهان) می نویسد:نخستین کسی که ارجان رااحداث نمود،قبادبن فیروزبود.زمانی که بارومیان جنگیدودستوردادشهری درمرزفارس وخوزستان احداث کنندوآن راابزقبادنام نهاد.درروزگارساسانیان شهرارجان که دردوازده کیلومتری بهبهان بودبناگردی بعدازویرانی ارجان مردم به بهبهان نقل مکان کردند.درقرن چهارم میلادی شهرارجان پرجعمیت وآبادبود.
"ارجان" محوطه باستانی در10کیلومتری شمال بهبهان است که بررسی های سطحی منطقه ،سه دوره ی بیش ازتاریخ، تاریخی واسلامی رادرآ مشخص کرده است . برخی ازمورخان ،قبادساسانی راپایگذاراین شهرمیدانند،ولی ازدوره ایلامی وبیش ازتاریخ نیزآثاری درارجان بدست آمده که تابوت ارجان ،مربوط به هز اره پیش ازمیلاد، بیانگرغنای تاریخی ارجان است .درپاییزسال1361هنگام خاکبرداری ،جهت عملیات سدسازی برروی رودخانه مارون حفرهای بازشدکه منجربهپیدایش آرامگاهی دردرون آن گردید مقالات متعددی دررابطه باتاریخ گذاری آثارمکشوفه ازارجان منتشر گردید .روی هم رفته می توان گفت این آرامگاه متعلق به کیدین هوتران پسرکورلوش ازپادشاهان محلی دوره ایلام نو است به هرحال آثارموجوددراین مقبره به لحاظ تاریخ گذاری ،به زمانی ازاواخرهزاره دوم تااوایل هزاره اول ق .م نسبت داده شده اند.درهرصورت یافت چنین تابوتی برنزی منحصربه فرد،آن هم مربوط به احتمالا هزاره اول ق.م بسیاراهمیت دارد. این تابوت به ابعاد59*59*132سانتیمتراست.
تابوت فلزی مکشوفه درداخل آرامگاه مستطیل شکلی قرارگرفته بود که دارای دیواره های سنگ چین شده بود که روی آن راباتخته سنگ های بزرگ ورقه ای ،مستطیل شکل پوشانده بودند.انواع اشیاء وظروف فلزی واشیای طلایی ونقره ای وهم چنین ظروف سفالی نسباٌبزرگی برروی آرامگاه قرارداشتندکه دراثربرخورد تیغه بلدوزر
آسیب دیده بودند.این تابوت به شکل یک درگاهی با تاقهای
هلالی شکل می باشد و در بدنه دارای چهار دسته است.
دو دسته در قاعه صاف و دو دسته در سطح جانبی
نیمه استوانه ای شکل هستند جنس تابوت تماما از برنز است
لبه آن برگشته و دارای سطحی صاف ، حدودا چهار سانتی متر است بر روی در تابوت نیز آثار دو دسته در انتهای آن
دیده میشود. بدنه ی بصورت پرچ شده ساخته شده است و بقایای اسکات تا حدودی آشفته شده بود و جسد را به حالت جمع شده در داخل تابوت قرار داده بودند.
در قسمتهای فوقانی بدنه ، گل میخهای به تعداد زیاد حلقه ی قدرت مشاهده شده است.
جسد هاوی پارچه ای منقوش است و به همراه او
کلیه ی لوازم زندگی پس از مرگ در این آرامگاه گذاشته شده بود.در پوش فلزی تابوت نیز ، مزین به نقوش بر جسته است اما این درپوش تابوت کاملا پوسیده و خرد شده بود.
و تنها دو تیکه از آن در آزمایشگاه مرمت تمیز شده و نقوش آن مشخص گردیده است ولی خود تابوت تا کنون زنگ زدایی نگردیده تا وجود نقش آن مشخص گردد.
در درون آرامگاه اشیایی پیدا شده که هر یک ازآنها از نقطه نظر فرهنگی و باستان شناسی اهمیت فراوان دارد.
این مجموعه به همراه تابوت و دیگر اشیا درون تابوت
در لایه ای از گل فرو رفته بود.نقوش اشیا پیدا شده درون آرامگاه با نقوش موجود در تمدنهای همسایه و همزمان ایلام
قابل مقایسه هستند.تاریخ نیمه اول قرن هشتم پیش از میلاد برای این آرامگاه و اشیا موجود در آن پیشنهاد شده است.
اشیایی که درون تابوت مفرغی بهمراه اسکلت قرار گرفته بودند عبارتند از:
حلقه طلایی مجوف به صورت نقش دو شیر بالدار در دو طرف درخت مقدس که در قسمت هلالی شکل حلقه شیارهایی است که انتهای آن به یک گل دوازده پر ختم میشود این حلقه دارای نوشته ای به خط میخی ایلامی است که ترجمه آن کیدین هوتران پسر کورلوش است وزن این حلقه 237گرم است.
خنجر آهنی با غلاف چوبی که اکسید شده و دارای یک زه ملیله کاری سده از جنس طلا و تزیینات دیگری از سنگ عقیق است.طول این خنجر 31 سانتی متر است.
چندین دگمه از جنس طلا در وزنهای 4/0 تا 9/2 گرم که بیشتر دارای نقش گل دوازده پر است.
قطعات پارچه از جنس کتان به رنگهای سبز تیره و روشن
کرم و قهوای روشن و در قسمت بالا و پایین دارای نقوش گل رز بوده است که قسمتهایی از آن باقی مانده و سایر تقوش نا مشخص است.
اشیا بیرون از تابوت که بدست آمده اند عبارتند از:
پایه مفرغی آتشدان هرمی شکل که در هر یک از ریوس آن مجسمه ی گاوو به صورت نشسته ودر پشت سر آن مجسمه یک شیر به حالت ایستاده و سر آن به طرف پهلو برگشته است.بروی اظلاع بین شیرها سه مرد ایستاده اند که با دو دست شیرها را نگاه داشته اند .
سر آتشدان:که از پایه جدا شده در بالای میله یک صفحه سکو مانند که بروی این صفحه شش شیر ایستاده جای آتش را نگاه داشته اند طول آتشدان همراه با پایه 7/68 سانتی متر است.
-جام مفرغی با ته محدب بانقوش یک گل رز 16 پر در مرکز سینی و سپس بطرف لبه یک ردیف شیر و پنج ردیف نقوش متنوع مربوط به مراسم مختلف و در آخرین صحنه شاه پیروزی خود را جشن میگیرد در لبه پشت جام بطول 15 سانتی متر و ارتفاع آن 5/9 سانتیمتر .
ساغر مفرغی دو جداره در قسمت پایین نقوش برجسته سر شیر در قسمت بالای آن چند ردیف نقوش بر جسته پرندگان و در بالای آن زیر لبه نقش شتر مرغ دیده میشود.
ظرف قسفی شکل مفرغی ته مسطح زنگ زده شکسته و ناقص.
کوزه فلز یاز جنس نقره با بدنه مدور دارای شیار های در روی شانه ارتفاع 12 سانتیمتر به اندازه ی دهانه 3/7 سانتی متر.
کاسه سفالی قرمز رنگ کسر دار.
گل نوشته با خط ایلامی کسردار.
اثر مهر فلزی کوچک به قطر 8 میلیمتر دارای نقش برجسته نا مشخص